.باید دل سپرد.........
از گیرو دار این دنیا خسته ام...
دلگیرم..
.دنیایی که آدم خوبهایش را گلچین کرد..
.دنیایی که آدم خوبهایش تمام..نه نه ... کم شدند...
دلم گرفته و این دل گرفته را چاره نتوان کرد..
چاره ای نیست باید دل را حواله کرد..
.باید دل سپرد..
.شاید هم سرسپرد..
مانده ام بین دل سپردن و سر سپردن...
خوشا دل سپردن و سرسپردن....
باید دل را حواله کرد به همانجایی که آدم خوبها زودتر شناختنش ....
باید دل را حواله کرد به همانجایی که آدم خوبها دل سپردن...
آن آدم خوبها با اسم خودشان با رسم خودشان و با رفتنشان چه ها که نکردند...
دلم گرفته....
نوشتن از آنها و آنجا تا به کی؟...
نوشتن فقط برای تسکین دل خودم هست....
.نوشتن تنها قدرت عاشقانه های من است....
تا به کی قصه غصه پر درد خود را بنگارم؟..
.ای دنیای فریبکار کاش تو را نداشتم...
.کاش تو را نداشتم تا فریب ظاهرت را نخورم...
.ای دنیای رنگارنگ ، کاش تو را نداشتم ..
.کاش تو را نداشتم تا همه چیز داشته باشم....
ای دنیای نفسانی کاش تو را نداشتم تا حسرت نخورم..
.ای دنیای فریبکار کاش تو را نداشتم تا برای هیچ نداشتنی حسرت نخورم.....
ای دنیای فریبکار من و آدمهای سرزمینم خسته ایم..
.خسته..
.خسته از راهی که می رویم و به مقصد نمیرسیم....
نکند راه را اشتباه رفته ایم..
.نکند ظواهر فریبنده تو باعث بی راهه رفتنهای ما باشد..
.نمیدانم چرا به مقصد نمی رسم مگر نگفتند مقصد طولانی نیست..
.ای دنیای فریبکار ...
نمی دانم در راه مانده ام...
.یا جا مانده ام..
.ولی میدانم در مانده ام ...
درمانده...